تشبیه و تنزیه (فلسفه)تَشْبیهْ وَ تَنْزیه، دو اصطلاح در علوم حدیث، علم کلام و عرفان است. این اصطلاح در فلسفه جایگاه مستقلی ندارد اما از دو جهت مورد توجه قرار گرفته است. یکی از جهت بکار بردن ادله عقلی برای اثبات تشبیه و دیگری تلاش فیلسوفان برای تنزیه واجب الوجود است. ۱ - مقدمههر چند بحث تشبیه و تنزیه، بحثی کلامی و عرفانی بوده و لذا مستقلاً در فلسفه جایی نداشته است، اهل فلسفه نیز از دو جهت به این بحث پرداختهاند. ۱.۱ - ادله عقلی تشبیهنخست اینکه گروهی از اهل تشبیه در کنار مستندات نقلی، ادلهای عقلی نیز بر اثبات نظر خود میآورده اند، که صبغه فلسفی داشته است. مثلاً گفته میشده است هرچیز یا جسم است یا عرض، و چون خداوند نمیتواند عرض باشد، جسم است. یا میگفتهاند فعل جز از جسم نیست و خداوند فاعل است، پس لازم است که او جسم باشد. در پاسخ به چنین شبهاتی طبیعتاً پاسخهایی فلسفی ـ کلامی نیز داده میشده است. در پاسخ به این اشکالاتِ گفته شده، تقسیمبندی اشیا به جسم و عرض ناقص است، زیرا هرچند در عالم جز جسم و عرض وجود ندارد ولی هر دو اینها بنابه طبیعت وجودشان حادثاند و محدِثی میخواهند، و نیز میدانیم اگر محدث آنها خود جسم یا عرض باشد، خود باید فاعلی داشته باشد و به همین ترتیب. لذا لازم است که فاعل جسم و عرض، خودش جسم یا عرض نباشد. در مقابل، اهل تشبیه ممکن است بگویند تفاوتی میان شیء و جسم نیست. این هم باطل است، چرا که اگر شیء جسم باشد، عرض نیز که خود به هرحال شیء است، جسم خواهد بود و این قطعاً باطل است. [۱]
ابنحزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص۲۷۷ـ ۲۸۸، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱.۲ - تنزیه واجب الوجوداز سوی دیگر اهل فلسفه بیشترین کوشش را کردهاند که واجب الوجود را از هر نوع امکان منزه کنند. به همین سبب در زمان آنها جانب تنزیه بیش از هر جای دیگری رعایت میشده تا آنجا که این پرسش را ایجاد نموده که چرا زبان دین به اندازه زبان فلسفه روشن و خالی از متشابهات نیست [۲]
توحیدی، ابوحیان، المقابسات، ج۱، ص۲۶۵، چاپ محمد توفیق حسین، بغداد ۱۹۷۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۶ ش.
به همین سبب، بر خلاف اهل عرفان که متهم به تشبیه بودهاند، اهل فلسفه به تعطیل متهم میشده اند. [۳]
امام الحرمین، عبدالملک بن عبداللّه، الشامل فی اصول الدین، ج۱، کتاب ۱، ص۱۶۶، ج ۱، کتاب ۱، چاپ هلموت کلوبفر، قاهره ۱۹۸۹.
[۴]
شبستری، محمود بن عبدالکریم، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۸۴، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ ش.
این اتهام بدین جهت نیز بوده است که فلسفه اسلامی، تحت تأثیر اثولوجیا، صبغهای نوافلاطونی داشته و بعضی از مهمترین قواعد آن مانند «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء و لیس بشی ءٍ منها»، تقریباً ترجمه لفظ به لفظ عبارت فلوطین بوده، که در فلسفه او بیشترین تأکید بر تنزیه خدا (احد) شده و او ورای هر وصفی قرار گرفته است. [۵]
فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۲، ص۶۸۱، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۶]
شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۲، ص۱۴۵، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
البته، باتوجه به همین قاعده ظاهراً تنزیهی، مشخص میشود که در آن هم، نخست جنبه تشبیهی، و سپس وجه تنزیهی بیان گردیده است. ۲ - تشبیه و تنزیه در فلسفه ملاصدرادر میان فلاسفه اسلامی، صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) که در فلسفهاش، آمیزهای از آرای عرفانی و کلامی نیز هست، بیش از دیگران به این موضوع توجه کرده است. وی در مواضع گوناگون، به آرای مختلف مجسمه و مشبهه از یک سو و معطله از سوی دیگر توجه کرده و ضمن رد آنها، عدم افراط در تشبیه و تنزیه را توصیه نموده است. [۷]
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر اول، ج۲، ص۳۴۲۳۴۴، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم.
[۸]
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر سوم، ج۱، ص۱۰۱، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم.
[۹]
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر سوم، ج۱، ص۲۹۸، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم.
وی در رسالههای مختلفی به بحث در باب توحید و صفات خدا پرداخته و شارحانش نیز به توضیح نظریات او و ترویج آنها پرداختهاند. وی راه اجتناب از تأویلهای مبتنی بر تخیل از آیات قرآن که سبب تمثیلی قلمداد شدن بسیاری از تعابیر قرآنی میشود و نیز اجتناب از جمود بر ظاهر آیات که آن را ناشی از کمهمتی میداند، تصفیه درون و نیز استمداد از نور الاهی و ولایی میداند و معتقد است باید در این زمینه به راسخون در علم، که ائمه (علیهمالسلام) هستند، رجوع کرد. [۱۰]
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، سه رساله فلسفی، ج۱، ص۲۶۲، چاپ جلال الدین آشتیانی، رساله ۲: متشابهات القرآن، قم ۱۳۷۸ ش.
[۱۱]
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، سه رساله فلسفی، ج۱، ص۲۷۲، چاپ جلال الدین آشتیانی، رساله ۲: متشابهات القرآن، قم ۱۳۷۸ ش.
یکی از کوششهای جالب توجه ملاصدرا در بحث تشبیه و تنزیه، در شرح اصول کافی آمده است. وی در این شرح، به صورتی بدیع به این موضوع پرداخته و کوشیده حتی از سخنان هشام بن حکم نیز تفسیری فلسفی ارائه دهد که در تعارض با سخنان ائمه نباشد. [۱۲]
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، کتاب التوحید، قسم ۱، ص ۲۰۵ـ۲۰۷، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۰ ش.
به رغم انتقادات مخالفان، که بعضاً در این مسئله خاص نیز با وی مخالفت کردهاند (از جمله شیخ احمد احسایی)، نظریات او در این زمینه نیز قول غالب در فلسفه اسلامی متأخر بوده است. ۳ - فهرست منابع(۱) ابنحزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۲) توحیدی، ابوحیان، المقابسات، چاپ محمد توفیق حسین، بغداد ۱۹۷۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۶ ش. (۳) امام الحرمین، عبدالملک بن عبداللّه، الشامل فی اصول الدین، ج۱، کتاب۱، چاپ هلموت کلوبفر، قاهره ۱۹۸۹. (۳) شبستری، محمود بن عبدالکریم، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ ش. (۴) فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۵) شهرستانی، عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، به کوشش آلفرد گیوم، لندن، ۱۹۳۴م. (۶) صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تشبیه و تنزیه»، شماره۳۵۵۴. |